این روزها که دیگر اردیبهشت آخرین نفسش را میکشد ...
برای آخرین بار در این ماه...
حافظ باز میکنم ...
شاید مژده آمدنت را توی همین چند روز باقی مانده به گوشم برساند ...
شاید تو بیایی و نگذاری بهشت از دنیایم رخت ببندد ...
اصلا تو ولیعهد تمام اردیبهشتهای دنیایی ...
تا حکومتش هیچ وقت به پایان نرسد ...
تا هر وقت که اراده کنیم باران بزند و شکوفه روی سرمان بریزد حتی در پاییز ...
نخند دیوانه نشده ام ...هنوز
به قول مادر جانم :"دل که خوش باشه آدمیزاد تو خرابه پادشاهی میکنه "
دلم که پیشت خوش باشد ...برگهای زرد پاییزی روی سرم بریزد یا شکوفه چه فرقی میکند ؟
دلم که پیشت خوش باشد طوفان و آفتابی هوا یا برف و باران...چه فرقی میکند؟
اصلا دلم که پیشت خوش باشد ...
خود اردیبهشتم
درست مثل تو ...
.....
دعام کنین...