آدم مجبوره یه روزایی گذشته رو ول کنه و نگاهش به آینده باشه...
بی ترس...
با هیجان...
با کمیدلهره...
و یه روزایی به خودش بگه:انگار باید بهش فکر کرد!
و تو ذهنش به یه تغییر گنده فک کنه و همزمان روزمرگیاشو مثل همیشه ادامه بده!!!
و بذاره اتفاق بیوفته...بذاره اونطور که میخواد اتفاق بیوفته ...!بذاره ...خودش رقم بزنه...گاهی لازمه اجازه بدی خدا دستشو بذاره روی دستت و قلم رو حرکت بده...!
قلم رو حرکت بده خدا!
نمیخوام آخر این داستانو حدس بزنم!
....
من به باکس خالی آموزش مجازی رسیدم...😂😂😂هووووراااااا...
الان هیچ کاری نداااارم...یوهووووو...