loading...

ناهماهنگ

در جمعی زنانه (که اصلا دوستش نمیدارم) نشسته بودیم! خواهر همسر در بحثی به تمجید از اینجانب برخاست که آری! فاطمه فلان است و بیسار است و فی‌النهایه فی المثل که بخو...

بازدید : 2
جمعه 23 اسفند 1403 زمان : 4:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ناهماهنگ

در جمعی زنانه (که اصلا دوستش نمیدارم) نشسته بودیم! خواهر همسر در بحثی به تمجید از اینجانب برخاست که آری! فاطمه فلان است و بیسار است و فی‌النهایه فی المثل که بخواهد نون اضافه‌ای به فلافل تمجیدهای عجیب و غریبش اضافه نماید فرمود: آررره هر چی بهش بگن جواب‌نمیده!!! یعنی برخلاف فلانی (جاری بنده) که هرچی بهش میگی در لحظه میذاره کاسه‌ات! به فاطمه هر چی بگی هیییییچ!!!

منتظر اختلاط کف و خون و نقیر احسنت‌ها‌ بودم سر بر گریبان حیا فرو برده؛ که ناگهان فردی از جمع سکوت شکست که: چه بد! طفلکم!

و خب...

من واقعا به این نکته رسیدم که آره! چه بد! کاش یه لحظه‌هایی (نه همیشه و نه در برابر همه) بشه از خودمون دفاع کنیم و شکسته شدن خودمونو جلو بقیه به قیمت کف و خون بالا آوردنشون موقع تعریفات الکی نفروشیم! و یه لحظاتی رو با حسرت نگذرونیم...

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 91
  • بازدید کننده امروز : 65
  • باردید دیروز : 193
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 521
  • بازدید ماه : 765
  • بازدید سال : 3115
  • بازدید کلی : 101433
  • کدهای اختصاصی